‍ #امام_زمان #آیت_الله_لنگرودی


با حضرت والد (آیت الله ناصری حفظه‌الله‌تعالی) به دیدار آیت الله سید محمد مهدی لنگرودی رحمت الله علیه (صاحب کتاب هند و پاک) بودیم. 

ایشان چندین سال رهبر بخشی از شیعیان هند یا امام جماعت بود و خدمت می‌کرد. می‌گفت:

قبل از انقلاب به همراه رفقا به شهری رفتیم که مرتاضان در کنار رودخانه آن شهر هستند. بزرگِ مرتاضان خیمه ‌ای زده بود و آن ‌جا زندگی می‌کرد. آن روز، روز ملاقات بود. مردم هم آمده بودند و هر کدام کارهای عجیب و غریبی هم داشتند. یکی آمد و گفت: تمام سرمایه ‌ام داخل یک کیف بود و از دستم رفت. آن مرتاض، دست آن شخص را گرفت و دعایی خواند و کارهایی انجام داد؛ سپس گفت: فلان وقت کیف را پیدا می‌کنی. آن شخص خوشحال شد و رفت.

می‌گفت یکی از کارهای آن مرتاض این بود که اسم هر شخصی را با مادرش می‌گفتند، شروع می‌کرد راجع به آن فرد توضیحاتی می‌داد؛ البته آن مرتاض گفته بود که راجع به افراد بزرگ از من نپرسید. 

آقای لنگرودی می‌گفت: وقتی نوبت ما شد که سؤال کنیم، اسم امام زمان علیه‌السلام و مادرشان را گفتیم. 

هر سؤالی را از او می پرسیدند، یک یا دو دقیقه فکر می‌کرد و جواب می ‌داد؛ اما در مورد سؤال ما در فکر فرو رفت و سکوت، مجلس را گرفت. بعد از مدتی طولانی سرش را بلند کرد و چند مرتبه گفت: او بزرگ ‌مردی است. او کیست؟! هر جا نگاه می‌کنم هست؛ در دریا هست، در خشکی هست، در آسمان هست، در زمین هست. 

ایشان می‌گفت: مقداری برای او راجع به امام زمان علیه‌السلام توضیح دادیم و اعتقاد خود را نسبت به آن حضرت گفتیم.

‌ ‌


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

مته و قلم محصل ،فعال در صنعت هتلداری / گردشگری تولیدی کفش ، آقای کفش نقدک دانستنيها لاستيک ليفتراک Online Maktab سكوت‏ آب live wolf